بازاریابی درونی در مقابل بازاریابی بیرونی؛ کدام مؤثرتر است؟
اگر شما به روند بازاریابی توجه کنید، حتما اصطلاحاتی از قبیل ” بازاریابی درونی ” و ” بازاریابی بیرونی ” شنیدهاید. اما آنها در واقع به چه معنایی هستند؟ بازاریابی درونی و بیرونی تنها اصطلاح نیستند. این اصطلاحات، نوعی تغییر فرهنگی را در کل مفهوم بازاریابی، به ویژه در سراسر کانالها، شکل میدهد.
بازاریابی بیرونی (OUTBOUND) چیست؟
بازاریابی بیرونی تنها به عنوان بازاریابی شناخته میشود. در واقع متوقف کننده است و خود را در مقابل مخاطب قرار میدهد چه مخاطب بخواهد چه نخواهد. تبلیغات تلویزیونی و رادیویی، تبلیغات بنری و نمایشی، بیلبوردها، تبلیغات روزنامهها و مجلات، پاپ آپها، تبلیغات متنی نمونههایی از بازاریابی بیرونی هستند.
بازاریابی خارجی از ۱۰ سال گذشته تاکنون دیگر طرفداری ندارد. اشباع شدن – به ویژه در اینترنت – موجب شده مردم شروع به نادیده گرفتن تبلیغات نمایشی نمایند. CTR برای تبلیغات نمایشی در حال حاضر ۰٫۰۵% رو به پایین است.
بازاریابی درونی (INBOUND) چیست؟
بازاریابی درونی یک مفهوم بازاریابی نسبتا جدید است که در آن بازاریابان تلاش میکنند تا با استفاده از محتوای جذاب، مشتریان را جذب کنند. این مفهوم، بازاریابی محتوا نیز نامیده میشود. بازاریابی درونی شامل ایجاد پستهای وبلاگ، رسانههای اجتماعی، اینفوگرافیها، ایمیلهای خبرنامه، و محتواهای دیگری که مردم واقعا میخواهند که بخوانند. بهینه سازی موتورهای جستجو، پلتفرمهای discovery و هزینههای جستجو به مردم کمک میکند که محتوای بازاریابان را پیدا کنند. اگر مطالب به اندازه کافی جذاب باشند، با آن تعامل برقرار میکنند، آن را میخوانند و به اشتراک میگذارند و احساس مثبتی با برند در تصمیمات بعدی خرید خود تاثیر گذار خواهند بود. بازاریابی درونی بسیار غیر مستقیم است و هرگز بر فروش مستقیم تمرکزی ندارد. بازاریابی درونی با مشتریان از طریق قیف فروش با افزایش مشارکت آنها با برند، ارتباط برقرار میکند. در اینجا تصویری از نحوه عملکرد آن را نشان میدهیم.
بازاریابی درونی موثرتر است یا بازاریابی بیرونی؟
بازاریابی درونی در حال حاضر انتخاب صحیح تری از بازاریابی محسوب میشود. طبق گزارش Hubspot، ۷۱ درصد شرکتها در سراسر جهان گزارش دادهاند که عمدتا بر روی بازاریابی درونی متمرکز هستند. قطعا بازاریابی ورودی ROI (نرخ بازگشت سرمایه) بهتری را فراهم میکند. هزینههای بازاریابی درونی ۶۱ درصد ارزانتر از بازاریابی بیرونی است.
از سوی دیگر، سنجش اثربخشی بازاریابی درونی سخت تر است. از آنجایی که استراتژی بازاریابی درونی متکی به بالا بردن آگاهی از برند، ارائه ارزش و عدم فروش مستقیم است، سنجش عملکرد دقیق این استراتژی کار آسانی نیست. بزرگترین انتقادهایی که از بازاریابی بیرونی میشود شامل پرهزینه بودن، پاسخگو نبودن و هدفمند نبودن آن است. شما هزینه سنگینی برای یک تبلیغ تلویزیونی صرف میکنید، آن را به جهان ارسال میکنید و امیدوار هستید که بهترین نتیجه را کسب کنید. در حالی که اکثر شرکتها قصد ندارند هزینه زیادی برای اینگونه تبلیغات بیرونی صرف کنند، بیایید واقع بین باشیم، فروش تلفنی برای بسیاری از برندها مناسب نیست. پیشرفتهای اخیر در هدف قرار دادن مخاطبان، در تبلیغات نمایشی تحولی عظیم ایجاد کرده است. بر خلاف بازاریابی بیرونی، استراتژی بازاریابی درونی به مخاطبان چیزهایی را نشان میدهد که از نظر آنها مفید و جذاب است.
در چشم انداز بازاریابی امروز، بسیاری از شرکتها ترکیبی از استراتژی بازاریابی درونی و هدفگیری مجدد(Retargeting) تبلیغات نمایشی بازاریابی بیرونی را به کار میبرند. هدفگیری مجدد به تنهایی با بازاریابی بیرونی نیز همراستا است. البته مانند هر چیزی در دنیای بازاریابی شما باید ترکیباتی که برای مشتریان شما موثر هستند را پیدا کنید.
پیدا کردن استراتژی بازاریابی مناسب کسب و کار شما
همیشه در حین انجام دادن تجربیات قدیمی که برای کسب و کارتان کارساز بوده، به دنبالب تجربیات جدیدتر هم باشید. دادههای خود را تجزیه و تحلیل کنید و هر گونه تغییراتی را بپذیرید. به یاد داشته باشید مخاطبان شما نیز تغییر میکنند، آنچه در سال گذشته برای کسب و کار شما کارساز بوده ممکن است امسال کارساز نباشد. مردم از دیدن مسائل تکراری و یکنواخت خسته میشوند و بازاریابان همواره به دنبال رفع این مسئله هستند. ترکیبی از بازاریابی درونی و بیرونی ممکن است در طول زمان تغییر کند در حالی که تکنولوژیهای جدید نیز امکانات بیشتری برای برقراری ارتباط با مردم اضافه میکند. مهمترین استراتژی همیشه “آزمایش، اندازه گیری و تکرار” خواهد بود.
منبع: Outbrain
از طریق دادهفیلی